به عنوان مثال: در یک مطالعه، شرکتکنندگان به دو گروه به طور تصادفی تقسیم شدند. به یک گروه یک نسخه توصیفی از لوگوی رستوران سوشی نشان داده شد، در حالی که به گروه دیگر نسخه غیرتوصیفی همان لوگو نشان داده شد. هر دو لوگو با همان توضیحات کوتاه رستوران همراه بود. بعد از اینکه شرکت کنندگان توضیحات رستوران را خواندند و لوگوهای اختصاصی خود را مشاهده کردند در این مقیاس نشان دادن که فکر میکنند رستوران چقدر معتبر است و چقدر آن را دوست دارند.
ما پاسخهای دو گروه را با هم مقایسه کردیم و فهمیدیم که شرکت کنندگانی که لوگوی توصیفی را دیده بودند این برند را معتبرتر میدانند و بیشتر از گروه دیگر آن را دوست دارند.
در یک مطالعه دیگر، ما مجموعهای از دادههای مربوط به ۴۲۳ برند تجاری را تجریه و تحلیل کردیم. برای تحلیل این دادهها، از اطلاعات مالی هر برند( مانند فروش خالص، تبیغات و هزینههای تحقیق و توسعه و کل دارایی) را به دست آوردیم. سپس لوگوهای آنها را بدست آوردیم و از دستیاران تحقیق که هدف از مطالعه ما را نمی دانستند خواستهایم که توصیفی یا غیرتوصیفی و همچنین ۱۳ ویژگی دیگر طرای لوگو(مانند تقارن، شکل، رنگ) را بررسی کنند. ما با استفاده از تحلیل رگرسیون، تاثیر لوگو توصیفی یا غیرتوصیفی را بر فروش خالص بررسی کردیم. اطلاعات مالی جمع آوری شده و ۱۳ ویژگی طراحی لوگو به عنوان متغیرهای قابل کنترل استفاده شده است. نتایج این تحقیق نشان داد که یک لوگو توصیفی اثر مثبت بیشتری نسبت به نمونه غیرتوصیفی لوگو در فروش دارد. هنگامی که ما یافتههای خود را بر روی لوگو۱۷۴ استارتاپ در مرحله اولیه آزمایش کردیم نتیجه درست بود. ما لوگوها و توضیحات محصولات را به ۲۶۳۰ نفر ارائه کردیم و دریافتیم که لوگوهای توصیفی با تمایل بیشتری برای خرید همراه هستند.
دیدگاه خود را بیان کنید